loading...
ترویج فرهنگ و تفکر بسیجی
admin بازدید : 33 جمعه 12 مهر 1392 نظرات (0)

شناخت بسيجي در وضعيت كنوني و آينده از ضروريات بزرگي است كه در سرنوشت سامان دادن به كشور، ترويج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلام الله عليه) نقش تعيين كننده دارد.
ملاك و مبنا براي معرفت بسيجي، تفكر بسيجي است كه ما را مي تواند به گوشه هايي از حيات معنوي او رهنمون و ماهيت و شخصيت واقعي اين انسان معنوي و الهي را براي ما روشن سازد.
در اين نوشتار كه به قلم سرلشكر بسيجي دكتر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح به رشته تحرير درآمده ويژگي هاي بسيجي مورد بررسي و كاوش قرار گرفته است كه تقديم حضورتان مي كنيم؛

 

 


ادامه مطلب

 

شناخت بسيجي در وضعيت كنوني و آينده از ضروريات بزرگي است كه در سرنوشت سامان دادن به كشور، ترويج اسلام ناب و تداوم راه مقدس انقلاب و امام راحل (سلام الله عليه) نقش تعيين كننده دارد.
ملاك و مبنا براي معرفت بسيجي، تفكر بسيجي است كه ما را مي تواند به گوشه هايي از حيات معنوي او رهنمون و ماهيت و شخصيت واقعي اين انسان معنوي و الهي را براي ما روشن سازد.
در اين نوشتار كه به قلم سرلشكر بسيجي دكتر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح به رشته تحرير درآمده ويژگي هاي بسيجي مورد بررسي و كاوش قرار گرفته است كه تقديم حضورتان مي كنيم؛

 

بررسي مفهوم واژه هاي اساسي تحقيق
1- بسيجي

“بسيجي” از جمله واژه هايي است كه به لطف انفاس قدسي امام تنها در لغتنامه و دايره المعارف انقلاب اسلامي يافت مي شود. “بسيجي” فرد عاشق سراز پا نشناخته اي است كه لحظه لحظه زندگي خويش را وقف اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامي كرده است. او مطيع اوامر “ولي فقيه” زمان است؛ بر دشمن مي تازد و امان از او مي برد؛ ”پارساي” شب است و “شير” روز؛ هدف غايي بسياروالاي بسيجي او را در جايگاهي بس مقدس قرار داده است. يك چريك يا يك پارتيزان براي جنگ خود عليه دشمن هدف عالي دارد. او مي جنگد تا كشور و مردمش را از تجاوز دشمن و از يوغ استعمارگر نجات دهد. اين به نوبه خود هدفي عالي است؛ اما در اين راه چيز ديگري نيست. آخرش همين است و بس. اما بسيجي مي جنگد چون به واسطه ولي فقيه زمان خودمطيع اوامر الهي است؛ يعني مي جنگد چون دستور خداوند، جهاد است و صلح مي كند چون اراده خدا بر آن قرار دارد. اين است كه به بسيجي روح و نشاط مي دهد و او را تا رديف اولياي الهي ارتقا مي بخشد. همين درجه از عبوديت و بندگي است كه آن يار سفر كرده را به وجد مي آورد تا آنجا كه بسيجي را فرزند خود مي خواند و با آن درجه از خلوصي كه در وجود مباركش سراغ داريم، برانگيخته شدن در روز محشر را با فرزندان بسيجي اش از خدا مي خواهد. بدين ترتيب معلوم مي شود كه بسيجي مفهومي كلي تر از رزمنده است چرا كه مراتب بندگي فقط در جنگ نيست كه تبلور مي يابد بلكه در تمام شئون زندگي بشري عينيت دارد. بسيجي كسي است كه در هيچ يك از دسته بندي هاي مادي و متعارف قرار نمي گيرد. نه متعلق به حزب است و نه متعلق به زمان، مكان، طايفه، صنف بخصوصي و نه هر دسته بندي ديگر. زيرا بسيجي يار امام است و بسيجي عبد خداست وانساني از تبار ابراهيم (عليه السلام) كه اسماعيل وار، مصمم وعاشقانه به مسلخ عشق مي رود؛ راه حق مي جويد و سالك هميشه كوي دوست است.

 

2- تفكر بسيجي و ويژگي هاي آن
اين واژه مقدس كه اولين بار از پرتو كلام نوراني امام راحل تجلي يافت به يك معنا همان انديشه واعتقادي است كه شريف ترين فرزندان امام آن را آگاهانه برگزيدند و تمام فكر و خلق و خوي و عمل خود را با آن ميزان، تنظيم كردند تا آنجا كه انسان هاي ديگري شدند با رايحه اي ولايي و صبغه اي الهي و جلوه اي قرآني و به معناي ديگر تفكر بسيجي به تمام و كمال، همان انديشه و اعتقاد كامل به اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه و آله) است يعني بي اسلام ناب، بسيجي نتوان شد و بي تفكر بسيجي، اسلام، اسلام محمدي نخواهد بود. بنابراين تفكر بسيجي، تعبيري بديع از مكتب اسلام و آئين الهي تشيع است. اين تفكر ويژگي هايي دارد كه همان شاخصه هاي اسلام ناب محمدي(صلي الله عليه و آله) و شاخصه هاي اسلام علوي و اسلام زهرايي و اسلام عاشورايي حسيني و زينبي است.
امام خميني(سلام الله عليه)احياگر اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه وآله) و پايه گذار و معلم مكتب “تفكر بسيجي” در عصر ما بزرگترين تفسير را از بسيج و تفكر بسيجي، ارائه مي فرمايد: ”من... از خدا مي خواهم كه با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام”.
با اين تعبير امام راحل هم بسيجي و تفكر بسيجي را تا اعلا درجه ستود زيرا به بسيجي بودن افتخار كرد و هم به رهروان آموخت كه تفكر بسيجي چيست و اسوه بسيجي كيست.
از بركات نهضت عظيم و مقدس اسلامي به رهبري حضرت امام راحل حضور هرچند كوتاه مدت ولي موثر و همه جانبه تفكر امام راحل در همه صحنه هاي حيات امت اسلامي بويژه در مهمترين حادثه انقلاب اسلامي يعني دفاع مقدس بود.
اين حضور كه از پشتوانه گرانبها از عالي ترين درجات ايمان و عمل صالح برخوردار بود در كوتاه ترين مدت منشاء چنان تحولات شگرفي در ميان رهروان شد كه حتي گاهي راه باور را بر همرهان دشوار مي كرد و رنگ و بوي افسانه به خود مي گرفت، اما عاقبت دشمنان هم دريافتند كه تفكر بسيجي آن گونه كه امام راحل پايه گذاري كرد، كيميايي است كه حتي افسانه ها را در وادي واقعيت به مبارزه مي طلبد.
تفكر بسيجي آن چنان حقانيت اصحاب كربلا را به نمايش گذاشت كه ديگر هيچ منكري نتواند شائبه مبالغه در داستان فداكاران كربلا را به دل راه دهد.

 

تفكر بسيجي با اوصاف اعجاب آورش چيزي نيست جز برنامه بي نظير توحيد وعدالتخواهي وشاخصه هاي آن چنين است:
1- پيوند و بيعت با ولايت: از محمد(صلي الله عليه وآله) و علي(عليه السلام) تا مهدي(عج) و در زمان غيبت با ولايت فقيه.

2- ايمان و اخلاص: تفكر بسيجي بيش از هر چيز بر ايمان خالص و محض به غيب مبتني است؛ ايمان به الله با همه اسما و اوصاف جمال و جلالش بدون ذره اي ترديد يا شرك.

3- حريت در عبوديت: در اين مكتب، بندگي نه از روي طمع و نه از روي خوف بلكه از روي آزادگي و عشق به معبود است؛ همان گونه كه اميرمومنان(ع) در وصف خويش بيان فرمود لذا بسيجي بنده رب است نه بنده زر و زور؛ چه او شرافتمندتر از اين است كه غير از اين باشد.

4- اطاعت آگاهانه: از آنجا كه بسيج در اصل خود تبلور آيه شريفه “اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولي الامر منكم” (نساء 59) است، بدون ترديد اطاعت و فرمانبرداري آگاهانه در تفكر بسيجي جايگاه منحصر به فردي را به خود اختصاص مي دهد زيرا در تفكر بسيجي عنايت نهايي براي انسان، كسب رضايت معبود است و چنين غايتي جز با فرمانبرداري مطلق از اوامر الهي كه همانا عمل به تكليف معين شده از سوي امام و ولي فقيه در زمان غيبت است، حاصل نمي شود.
اطاعت از فرماندهي از بديهي ترين ويژگي ها و آشناترين شاخصه هاي رزمندگان است كه يك روز نداي هل من ناصر حسين زمانه را با ترك مال و منال و جاه و مقام و درس و مدرسه پاسخ دادند و روز ديگر جام زهر پذيرش قطعنامه را به امر فرمانده عزيزشان بر خويش گوارا كردند و سپس بلافاصله براي خرد كردن دندان تهاجم خائنان منافق و صدام پليد “مرصاد” را آفريدند و ثابت كردند آن كس كه بسيجي است چون موم در دست فرمانده بحق خود نرم و انعطاف پذير است و انعطاف پذيري در برابر فرمان حق، خصلت خاص همه صاحبان تفكر بسيجي است.

5- عدالتخواهي: از مهمترين ويژگي هاي تفكر بسيجي عدالتخواهي همه جانبه است در همه ابعاد اجتماعي، حقوقي، اقتصادي، سياسي و اخلاقي.
بسيجي تفسير عدالت علي(عليه السلام) است كه به قيمت تمام جهان حاضر نيست به قدر گرفتن پوست جويي از دهان مورچه اي به كسي ستم كند اگرچه آن كس دشمن او باشد.
بسيجيان به حكم “كونوا قوامين لله شهداء بالقسط...” (مائده، 8) قائمان به قسط هستند و بدكاري هيچ قومي آنها را به ستمكاري نمي كشاند. خودداري رزمندگان ما از مقابله به مثل با جنايات صدام عليه مردم از همين تعهد ناشي مي شد.

6- ظلم ستيزي: بسيجي مصداق فرياد عادل ترين مظلوم و مظلوم ترين عادل خلقت يعني فرياد “كونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا” اميرمومنان (عليه السلام) است. بسيجي فرمانبردار امامي است كه فرمود: ”ما تا آخر در كنار مظلومان جهان مي ايستيم و با ظالم مي جنگيم” يعني ما تا فناي فتنه در جهان مجاهده مي كنيم (انفال، 39) و در ميدان مبارزه با ظلم، لبه تيز شمشير خود را متوجه ريشه همه مظاهر فرهنگي، حقوقي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي ستمگران مي كنيم و تا قطع تمامي آن ريشه هاي متعفن از پا نخواهيم نشست.

7- شهادت طلبي عاشقانه: اشتياق غرقه شدن در خون خود همواره بزرگترين آرزوي اولياي الهي بوده است و “فزت و رب الكعبه” زبان حال همه عاشورائياني است كه يك عمر استغاثه براي توفيق شهادت در راه خدا را پيشه خود مي ساختند و در انتظار آن بيتابانه لحظه شماري مي كرده اند.
داستان پيشي گرفتن اصحاب امام حسين(عليه السلام) در ميدان كربلا و رزمندگان ما در ايام دفاع مقدس علاوه بر اثبات اين حقيقت شگرف، گوياي اوج ازخودگذشتگي و كمالي است كه از آشكارترين ويژگي هاي تفكر بسيجي است.

8- ايثارگري كريمانه: هرچند ايمان خالص به غيب، اين باور را كه انسان هرچه را در اين دنياي مادي در راه خداوند از دست بدهد در واقع حقيقت آن را در اعلا مرتبه اش به دست آورده است، در تفكر بسيجي ايثارگري معناي گسترده تري دارد و آن از خودگذشتگي است به تمام معنا. همه چيز براي رضاي خداوند در طبق اخلاص گذاشته مي شود.
چنين تفكري انسان را تا آن اندازه متعالي مي كند كه حاضر مي شود در گمنام ترين وضعيت دنيوي در اوج بي توقعي و وارستگي از همه چيز خود بگذرد و چون حسين(عليه السلام) با زمزمه “رضا برضاك” پاي در ميداني مي گذارد كه در نظر خلايق چيزي جز دام بلا و مصائب نيست.

9- زهد و قناعت: پس از روشن شدن ارتباط عميق ايثارگري با تفكر بسيجي ديگر نمي توان آن را منهاي زهد و قناعت تصور كرد زيرا اساس اين تفكر بر چيزي است كه حتي سايه رفاه طلبي، راحت طلبي، شكمبارگي، اسراف، تبذير، تجمل پرستي و دنيادوستي در قاموس آن راه ندارد.
تفكر بسيجي اين است كه كوله بار زهدي علي وار، توشه اي از ساده ترين طعام ها و سرپناهي از بي تجمل ترين بناها و پوشاكي از مردمي ترين پوشش ها را به همراه دارد.
بسيجي هنوز تصوير خانه گلي علي (عليه السلام) و اتاق كوچك امام خميني(ره) و حسينيه بي تجمل جماران را بر لوح دل خويش دارد و مي داند كه تفكر بسيجي يعني عزم راسخ مبارزه و اين عزم همان طور كه امام بسيجيان فرمودند با رفاه طلبي و راحت طلبي هرگز سرسازش ندارد.

10- تواضع و صميميت: اصولا آنچه بوي تكبر و خودبيني مي دهد هزاران سال از فرهنگ متعالي بسيج و تفكر بسيجي فاصله دارد زيرا بسيجي پيش از هر چيز همه سدهاي منيت و خودبيني را در هم شكسته است او در ميان اسماي الهي محو و در ميان بندگان خدا ناشناس است. او علو و مرتبت را از آن خدا مي بيند و اسوه اي دارد كه هرگاه تازه واردي بر جمع او و يارانش وارد مي شد، نمي توانست بدون راهنمايي ياران ديگر او را از ديگران بازشناسد (سنن النبي علامه طباطبايي) او سردار رشيدي چون مالك اشتر داشته است كه از شدت تواضع،جاهلان بر او جسارت مي كردند و او با كرامت آنان را دعا مي كرد.
او امامي دارد كه وقتي استقبال كنندگان لجام اسب او را كشيدند و در ركاب او دويدند به خشم آمد و بر آنان خروشيد كه اين رسم نه شايسته اميرمومنان است كه خودمشي اهل ايمان را مشي تواضع مي داند.
او امامي دارد كه دعوت فقرا را به صرف غذايي از آب استخوان پخته مي پزد و پيامبري دارد كه چون بردگان، متواضعانه مشي مي كند و همچون آنان طعام صرف مي كند و همچون آنان جلوس مي كند در حالي كه عزيزترين و شريف ترين است نزد خداي (نهج البلاغه، خطبه 159، فراز 22.) خود او آنگاه كه در كنار زيردستان خود بر پشت وانت سوار مي شود و ديگران را بر جاي بهتر مي نشاند مي خواهد بگويد كه من پرچمدار تفكر بسيجي ام؛ تفكر آن پيامبري كه در زمان رواج رفتارهاي اشرافگرانه و استكباري سفيانيان در اوج عزت و اقتدار بر استر يا چارپايي بدون زين و پالان سفر مي كرد(سنن النبي علامه طباطبايي.) بر بوريايي مي آرميد و پياده مسافتهاي طولاني كوچه هاي مدينه را طي مي كرد و همه اينها در حالي بود كه حتي جبرئيل شايسته همراهي او تا “قاب قوسين اوادني” (النجم، 9) نبود. نداي “ولاتمش في الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا” (اسرا، 37) آويزه گوش اوست تا مجمع ياران و اهل ايمان را مقرون صفا و صميميت كند و بوستان دين را بارورتر سازد.

11- شجاعت و دلاوري: حركت شجاعانه پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله) در صفوف مقدم نبرد با دشمنان، مبارزه يك تنه حضرت امير(عليه السلام) با قوي ترين پهلوان عصر خويش آنجا كه يك ضربت او بر همه عبادات جن و انس برتري يافت و ايستادگي شجاعانه مظلومان كربلا در برابر سپاه بي شمار قساوت پيشگان يزيدي همه و همه برگ هاي زريني از پرونده درخشان شجاعت هاي اعجاب انگيز تربيت شدگان مكتب اسلام ناب يعني تفكر بسيجي است. نبرد تن با تانك، نبرد نوجوانان دريادل بسيجي با رزمديده ترين فرماندهان دشمن و نبرد پابرهنگان جانباخته با ميدان هاي بي ترحم مين و انفجار، پيشروي به قلب دشمن زيرباران آتش دشمن و بالاخره نبرد بدن با فولاد و آتش، جملگي آثار انكارناشدني تحولي هستند كه تفكر بسيجي در همه معيارهاي محاسباتي انسان مومن پديد آورد.
سرگذشت فرماندهان شهيد كه به مانند ستارگان درخشاني آسمان مصفاي انقلاب اسلامي را منور كرده اند، گواهان صادق اين حقيقتند كه تفكر بسيجي محرك مقدسي است كه همواره بهترين ها را مشتاقانه به سوي سهمگين ترين ميدان هاي مبارزه و نبرد سوق مي دهد. شهيدان گرانقدري نظيرچمران، خرازي، حاج همت، باقري، باكري ها، ميثمي، چراغي، كريمي، بروجردي، شفيع زاده، زين الدين و... الواح زرين دفتر عشق و شهادت و مكتب تفكر بسيجي هستند.

12- صلابت و كوبندگي: تفكر بسيجي آنگاه كه دفاع از كيان اسلام و عزت مسلمين و حقوق مستضعفين در ميان باشد، صيقل دهنده شمشير عدالتجو و ظلم ستيز رزمندگان و استحكام بخش گام هاي استوار همراهان و ياران رسول الله خواهد بود. چه اينان در كنار رسول الله(صلي الله عليه و آله) اشداء علي الكفار (فتح، 21) هستند و نامشان چون نام مولايشان لرزه بر اندام منحرفان و مفسدان مي اندازد.
اينان احياگر خاطره رشادت هاي اميرمومنان و فرمانده دلاورش مالك و فرزند شهيدش عباس علمدار هستند و اينان كساني بودند كه يك تكبير آنان شيرازه سپاه دشمن را از هم مي گسيخت و گروه گروه از آنان را ذليلانه به شكست و اسارت وا مي داشت.
اينان فرزندان خميني(رحمه الله عليه) بودند كه چون ابراهيم با نداي تكبير بت هاي شرق و غرب را در هم كوبيدند و مستكبران را به عجز و ذلت كشاند.

13- ابتكار و خلاقيت: طراحي خندق در نبرداحزاب، آنگاه كه جمعيت مومنان در محاصره سهمگين كفار و مشركين قرار داشتند، نشان داد كه عنايت الهي چگونه اذهان اهل ايمان را به نور خود پويا مي كند و البته اين امر بديهي است. او خود وعده فرمود: ”ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا”. (انفال، 29) او كه به اهل تقوا شناخت عالي از همه رموز خلقت مي دهد، طبيعي است كه كشف رموز جهان مادي در چنين مكتبي براي اهل ايمان و تقوا بسيار پيش پا افتاده خواهد بود.
تفكر بسيجي ذهن را چنان صيقل مي دهد كه پرده هاي غيب را كنار مي زند. حال چگونه در وادي روابط و حوادث مادي چيزي بر صاحب اين تفكر مي تواند پوشيده بماند. اقدامات شگفت آور امام بسيجيان در مقاطع مختلف انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و نيز صدها نمونه استثنايي از ابتكارات رزمندگان اسلام در صحنه هاي دفاع مقدس، حقايقي است كه نشانگر شكوفايي استعداد ابتكار و خلاقيت در مومنان است.
14- شاخصه هاي ديگري نظير عزت نفس، گمنامي و دوري از شهرت طلبي، مديريت و تدبير شايسته، غيرت و جوانمردي، تعهد و وفاداري، صبر و پايداري، ترحم و نوع دوستي حتي با دشمنان، عبادت واستغاثه به درگاه خداوند، تكبر در برابر استكبار و ... نيز همگي درفرهنگ و تفكر بسيجي از درخشندگي خاصي برخوردارند كه به جهت رعايت اختصار از بيان آنها پرهيز مي شود

 

  سرلشكر بسيجي دكتر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به وب ما خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 2,358